تبصره ګهیځ:
در هفتهی پسین، از یک سو مردم افغانستان در داخل کشور با پریشانی و سردرگمی از اوضاع آشفته کشور و روند روز افزون فقر و بیکاری دست و پنجه نرم میکردند؛ از سوی دیگر برخی از کشورهای بزرگ و قدرتمند جهان با دست کشیدن بر سر و روی برخی از چهرههای ناکام سیاسی و نظامی گذشته در افغانستان، آنها را وادار به اعلان یک ایتلاف سیاسی خارج از کشور با جمعی از سیاسیون سابقه کردند. این ایتلاف با نام و شعار زیبا و فریبنده (صلح و عدالت) بار دیگر قصد سوار شدن بر شانههای ملت مظلوم و دربدر افغانستان را دارند.
“حرکت ملی صلح و عدالت” با رهبری حنیف اتمر که روزگاران زیادی را از وزارت معارف گرفته تا مشاور امنیت ملی و بالاخره وزارت امور خارجه بر شانههای این ملت سوار بود و معصوم ستانکزی طراح مذاکرات به اصطلاح صلح!!!! و شماری دیگر از سیاسیون، اعلام موجودیت کردند که بیشتر از یک تجمع سیاسی به یک ایتلاف بین چهرهها و سازمانهایی میماند که دیروز هم برای کسب قدرت، گاه با همدیگر کنار میآمدند و گاهی هم بر سر منافع بیارزش مادی با یکدیگر میآویختند و درگیر میشدند.
هر چند، بازیگران این جریان بزرگ سیاسی که در مخالفت با حاکمیت طالبان بر افغانستان گرد هم آمده اند، در ظاهر امر عدهیی از افغانهای اند که دیروز با اشغال آمریکایی، سر میجمباندند و در چور و چپاول داراییهای مردم و سرمایههای مادی و معنوی این ملت هر کدام آن پیش از دیگری سهم میگرفتند؛ ولی، با توجه به وضعیت جاری در افغانستان و سیاستهای استعمار گرایانه کشورهای دور و نزدیک جهان، نمی توان از نقش این کشورها در ایجاد و توجیه این گونه جبههها و ایتلافها چشم پوشی کرد.
بدون شک، ملت و مردم افغانستان دیگر از سر دادن شعارهای رنگینی همچو صلح-و عدالت خواهی که طی سالیان متمادی گذشته هر سیاستمداری و هر عنصر قدرتمندی آن را سر داده و عدهیی را با آن دور خود جمع نموده، دیگر خسته شده و به یک فضای صلح و صمیمی که در آن حق قانونی هر شهروندی محفوظ و کار ترقی و آبادانی کشور به خوبی به پیش برود، نیاز دارند؛ نمیخواهند دیگر فریب این حلقات را بخورند. اما، این همه را بدان معنا هم نباید تلقی کرد که مردم ما همه به آرزوهای طرح شدهی خویش رسیده اند و جزء آنچه برای شان دم حاضر مهیا است، دیگر چیزی نمیخواهند و نه هم آرزوی دیگری برای رسیدن به صلح، رفاه و آسایش این سرزمین و مردم جنگزده آن دارند.
آن گونه که رسانههای بیرون از کشور گزارش داده اند، در این جبههی جدید علاوه بر حنیف اتمر و محمد معصوم ستانکزی، عدهیی از چهرههای ناکام و بر هر در خفتهیی دیگری نیز چون محمد محقق، داکتر جلیل شمس، نثار احمد غوریانی، شاکر کارگر، جنرال خدايداد، شریفه زرمتی، جارالله منصوری، مبارز راشدی، سلامت عظیمی، جماهیر انوری، سید نورالله سادات، محمد قاسم وفايی زاده، محمد عالم ساعی، کبری دهقان، خدیجه الهام، جنرال مراد علی مراد، فرخ لقا اونچی زاده، گلالی اچکزی، داکتر عالمه، رقیه نایل، نور اکبری، نجیبه قریشی، محمد عیسی مصباح و دیگران نیز شامل اند که در طول بیست سال گذشته اگر بررسی شود هر کدام آن با کمک بیرونیها بر شانههای این ملت درد دیده سوار بودند و همگام با تحول سیاسی و نظامی سال پار در کشور، فرار را بر قرار ترجیح داده، روانه کشورهای آسیایی و اروپایی شدند.
آن طور که گفتیم، ملت افغانستان طی سالیان متمادی گذشته اگر از یک سو در گیرودار و کشمکش های جناحهای درگیر در جنگ کشور مال و اولاد خود را قربانی دادند، از سوی دیگر همیشه از هر گونه صدای صلح خواهانه و مبنی بر همزیستی مسالمتآمیز استقبال نموده در کنار آن ایستادند؛ ولی، از بخت بد این ایستادنها هیچ گاهی ثمرهای جز ادامه جنگ و خون ریزی در این مرز و بوم که ثمره آن جز بدبختی و فلاکت مردم ما و ویرانی خانههای آنان، پیامد دیگری نداشت.
هر چند ايتلاف جدید از سیاسیون گذشته که خود را ” صلح و عدات” نام میدهند در ظاهر امر بر ادامه مبارزه صلح آمیز و دوری از جنگ و خون ریزی تأکید میورزند اما، موجودیت چهرههای برجسته و ناکام نظام گذشته در این تجمع از یک سو و مطرح شدن سیاسیون بد نام و فاسد بیست سال گذشته در آن از مواردی است که امید خیر از این تجمع را کمتر میسازد.
اندیشه دیگری که در این راستا وجود دارد این است که این گروه متشکل از عجایب و غرایب سیاست بیستسال گذشته و یا سالیان بیشتر از آن در این سرزمین، مدت اندکی توانسته اند در یک تجمع و ایتلاف سیاسی دور هم باقی بمانند، به خصوص که چهرههای برجسته این ایتلاف هر کدام منافع جداگانه دارند و راه و روش شان برای منافع شان از همدیگر تفاوتهای زیادی از همدیگر دارد.
با توجه به آنچه گفته آمدیم در حالیکه توقع نمیرود، تشکیل و اعلان موجودیت این گونه ايتلافهای نا متجانس سیاسی و اجتماعی دردی از مردم ما را درمان کند، بیم آن هم وجود دارد که این ايتلاف پس از مدت اندکی، از داخل خود بپاشد؛ و قبل از این که دردی از دردهای مردم افغانستان را درمان کند، یا زخمی از این کشور مجروح و دربدر را التیام بخشد، دچار تشتت و پراگندهگی داخلی شده و از هم بپاشد، چنانچه در طول تاریخ خون بار افغانستان، بارها شاهد چنین وقایعی بوده ایم.!!
پایان