نقش تلویزیون در تحولات دو دهه اخیر
شعیب رحیمی عضو کمیسیون اجرایی انجمن ګهیځ
ما انسانها، در شرایطی بسر می بریم که جهان در حال پیشرفت است؛ تغییرات و تحولات جدی و مهمی در عصر حاضر به وقوع می پیوندد. انسان ها هر روز با یک اختراع جدید روبرو می شوند. یکی از مهمترین پیشرفتهای علمی این دوران، استفاده از رسانهها به خصوص تلویزیون است. این رسانه توانسته است، نظر تمام دنیا را به خود جلب کند. تلویزیون با برنامههای جذاب و دیدنی خود خیلی زود در افکار مردم همه کشورها و شهرها و حتی روستا ها نفوذ می کند.
تلویزیون، از جمله رسانههای دیداری و شنیداری است که نقش ویژهای در تحولات تاریخی و تغییرات افکار عامه در جوامع مختلف دارد. تغییرات و تحولات، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی همواره متأثر از نشرات تلویزیونها در کشورها بوده است. از این لحاظ دولتمردان، شخصیتهای اجتماعی و سیاسی تلاش میورزند تا نشرات تلویزیونها را در اختیار خود داشته باشند. افغانستان، بعد از فروپاشی رژیم طالبان شاهد رشد بیسابقه، در عرصه اطلاع رسانی به خصوص تلویزیون بوده است که نمی توان از تأثیرات و نقش تلویزیون در تحولات کشور، به خصوص تحولات دو دهه اخیر اغماض کرد. از سوی هم، ما در حال حاضر در قرن بیست و یکم قرار داریم و دنیا هر لحظه در حال تغییر و تحول است. در هر شهر و روستایی که قدم بگذارید می بینید که فراگیرترین رسانه، تلویزیون است. اعضای یک خانواده را پیدا نمی کنید که در جریان روز حد اقل یکی دو ساعت از اوقات فراغت خود را به دیدن برنامههای گوناگون علمی، خبری، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، سرگرمی و … آن اختصاص ندهند.
بیشترین مخاطبان رسانهها را بینندگان تلویزیون تشکیل می دهند. در دو دهه اخیر شبکههای متعدد تلویزیونی در کشور ایجاد شد و به نشرات آغاز کردند؛ اما متأسفانه معیارهای تخصصی و دینی در نشرات آنها کمتر به نظر می رسد. تلویزیونهای افغانستان تا رسیدن به سقف معیارهای رسانهیی و اسلامی فاصله زیادی دارد؛ زمانی می توانیم به رسانههای معیاری و آرزوهای خود دست یابیم که قوانین رسانههای همگانی را عملی کرده و مطابق ارزش های دینی و اسلامی جامعه خود نشرات داشته باشیم.
نقش تلویزیون در عرصهی سیاسی:
در ابتدا تلویزیونهای که در کشور ایجاد شد؛ چندان توجه جدی در عرصهی سیاسی و تغییر افکار عمومی نداشتند. برنامههای که بیشتر سرگرم کننده بود نشر می شد. اما با مداخله و حمایت کشورهای غربی در عرصه رسانهها به خصوص تلویزیون، بازار سیاسی این رسانه رونق گرفت؛ چون سیاستگذاران غربی بخوبی از نقش تلویزیون در تغییر افکار عامه آگاهی دارند؛ از این لحاظ نشرات بیشتر تلویزیون های فعال کشور را حمایت مالی نمودند تا بتوانند سیاست های خویش را از طریق اطلاع رسانی در جامعهی نا آگاه و سنتی افغانستان عملی نمایند. خبر های ضد و نقیض که از کانال های مختلف به نشر می رسد اتفاقی نیست؛ موضع گیری های که برخلاف منافع ملی گرفته می شود تصادفی نیست؛ برخی از رهبران ما که در گرو کشورهای مختلف قرار دارند عاری از تأثیرات نشرات رسانهها نیست، تفرقه افگنیهای که بیشتر دامن زده می شود در اختیار ما نیست و ده ها موارد دیگر وجود دارد که متأثر از نشرات تلویزیون است که کشور ما را سال ها به عقب زده است و نمی گذارد از لحاظ سیاسی استقلالیت خود را داشته باشیم. نقش تلویزیون در این تحولات و نابسانی نباید نادیده گرفته شود. و هم چنان فراموش نشود اگر نقش تلویزیون در عرصه اطلاع رسانی و خبری مؤثر و سودمند بوده است در کنار آن دهها اثر منفی هم از خود بجا گذاشته است.
نقش اجتماعی تلویزیون در جامعه افغانی:
نشرات تلویزیون در دو دهه اخیر در جامعهی افغانی ما، امروز همه را آشفته و سرگردان کرده است و بنیاد خانواده و دوستی را از بین برده است. با آنکه تلویزیون، نقش اساسی در ساختار اجتماعی دارد اما جامعه ما شاهد تأثیرات منفی آن بوده و دیدن برنامه های گوناگون تلویزیون بالای روان افراد جامعه نقش مثبت نداشته است. همیشه نشرات تلویزیون مثبت و سودمند نیست، بلکه در بعضی از اوقات به صورت کامل مضر است و آسیب های مختلفی را به خانواده ها می رساند.
برنامهها، کارتونها، سریال ها و فلمهایی که از شبکههای مختلف کشور پخش می شود از موضوعات مختلف عاطفی، جنگی و خشن برخوردار است؛ در نتیجه بعضی از این برنامهها و سریالهایی که از شبکه های مختلف تلویزیون پخش می شود دارای صحنه های خشن، زد و خورد، درگیری، قتل و جنایت است. در چنین وضعیتی کودکان ما در مقابل این رسانه قرار می گیرند؛ در نتیجه ضررهای مختلفی در اثر دیدن این برنامه ها عاید فرزندان ما می گردد.
بیشتر برنامههایی که امروز از طریق تلویزیون های افغانستان پخش می شود، اثرات جبران ناپذیری را برنسل نوجوان جامعه ما می گذارد. وقتی فرزندان ما، با صحنههای سراسر پر از قتل، جنایت و خون ریزی روبرو می شوند بر جسم و روح و روان آنها هم اثر خواهد گذاشت. نا امنی، دزدی و اختطاف در جامعه به شکل گسترده وجود دارد؛ مردم با روح پر از ترس وحشت از خانههای خود بیرون می شوند؛ اعتبار زندگی کردن در جامعهی ما روز بروز کمتر شده می رود و چندین نابسامانیهای دیگری که مردم ما از آن رنج می برند تصادفی نیست؛ بل تولید پخش برنامهها و سریالهای شبکههای تلویزیونی در کشور است.
تأثیرات نشرات تلویزیون بر فرهنگ:
در این شکی نیست؛ که ما دارای فرهنگ غنی اسلامی و افغانی هستیم. کشور ما دارای تمدن و آثار باستانی فراوانی است. ولی در دو دههی اخیر، شاهد از میان رفتن فرهنگ ما بوده ایم؛ فرهنگ و عنعنات ما مورد هجوم گسترده از طریق تلویزیون قرار گرفته است که آخرین نفسهای خود را می کشد. شبکههای تلویزیونی در نشرات خود امروز فرهنگ و رسم و رواج ما را نادیده می گیرند؛ به جای نشر برنامههای که مطابق دین و فرهنگ ما باشد برنامههای مخرب و سریالهای را که با روح دین و فرهنگ ما سازگاری ندارد به نشر سپرده می شود. برنامه های دینی و فرهنگی که اطفال ما را تربیه می کند در اصل در جدول نشراتی آنها دیده نمی شود. برنامههای که برای زنده نگهداشتن فرهنگ ما مؤثر است به آنها توجه صورت نگرفته است. هجوم فکری و فرهنگی در دو دههی اخیر چنان گسترده است که حتا حکومت افغانستان توان جلو گیری آنرا ندارد. شخصیت های دینی و فرهنگی به انزوا کشانیده شده است و جایگاه خود را در جامعه از دست داده اند. مکانهای فرهنگی و دینی که افتخار کشور ما است در باسازی آن توجه نمی شود. در نهایت حالا نشرات در افغانستان طوری آزاد است که کمتر و حتا به فرهنگ اصلا ارزش قایل نیستند.
تأثیر پذیری اقتصاد از نشرات تلویزیون:
همه می دانیم که سیستم حاکم نظام اقتصادی ما بازار آزاد است. تلویزیون ها هم هر روز به گسترش آن اعلانات به نشر می سپارند. بانکهای موجود همه سودی است و سرمایه داری را اساس کار خود قرار داده اند. بنا برین سیستم در اصل مشکل دارد و اقتصاد عده کمی از مردم را که سرمایه دار هستند در نظر می گیرد. ما امروز از بیکاری، فقر و بیچاره گی سخت رنج می بریم. بیش از ۵۰ در صد مردم ما فقیر هستند. و تلویزیونها در دو دهه اخیر برای بهبود وضعیت زندگی مردم کاری کرده نتوانسته اند.
ضررهای تلویزیون در دو دهه اخیر:
۱- یکی از مهمترین آفتهای برنامه های تلویزیون، اعتیاد و عادت کردن است. برخی از مردم ما، طوری معتاد شده اند که اگر چند روز برق نباشد و یا تلویزیون شان خراب شود افسرده می شوند، ما با توجه به عادت کردن به این وسیله دچار مشکل خواهیم شد. همچنین از آسیبهای عادت کردن به تلویزیون کم رنگ شدن عنصر خلاقیت در انسان ها می باشد، در نتیجه انسان هر چه بیشتر معتاد به برنامه های تلویزیون گردد خلاقیت در او کمرنگ و از طرف دیگر کنار گذاشتن آن مشکل تر خواهد شد.
۲- از ضررهای تلویزیون این است که انسان را زیاده طلب بار می آورد. به علت آنکه برنامهها و سریالهای این رسانه حالت انفعالی دارند؛ در نتیجه انسان وقتی یک سریال را دید دلش می خواهد برنامه های بیشتری را ببیند و هیچگاهی سیراب نخواهد شد. همواره فکر و اندیشهی آن به تماشای تلویزیون می باشد؛ از درس و مطالعه باز میماند. ما مشاهده می کنیم که فرهنگ مطالعه و کتاب خوانی در دو دهه اخیر به سبب نشرات تلویزیون رشد نکرده است.
۳- یکی دیگر از آسیبهای برنامه های تلویزیون عدم حرکت ذهن است یعنی اینکه در اثر تأثیراتی که این برنامهها بر سلولهای مغز انسان می گذارد و حواس انسان را دچار پریشانی می کند. امرروز در نتیجه نشرات دو دهه اخیر می بینیم که افغان ها بیشتر دچار افسردگی هستند و قادر به کنترول خود در مواقع مختلف نیستند.
۴- از دیگر آسیبهای برنامههای تلویزیون عدم رشد عاطفی انسان است، چون ارتباط کلامی بین فلم و بیننده برقرار نیست و ارتباط یک طرفه است، در نتیجه انسان دچار خلای عاطفی می گردد. مردم ما رفته رفته حس انسان دوستی و حس وطن دوستی شان کمتر شده است.
۵- یکی دیگر از این ضررها، تخریب شخصیت است؛ یعنی برخی از برنامهها واقعیت آنچه در جامعه می گذرد را نشان نمی دهند. رسانه ها سریالهایی را انتخاب می کنند که یا در مورد آدم های خیلی خوب است و یا خیلی بد، یا در مورد آدم های خیلی پولدار است و یا خیلی فقیر. در نتیجه باز خورد این برنامه ها این می شود که جامعه دچار نوعی دوگانگی و تخریب شخصیت می گردد. افغان ها امروز از هم جدا شده اند پولدار به فکر غریب نیست و غریب هم در مقابل پولدار مغرور، در نتیجه مردمی که با هم برادر هستند از هم فرسنگ ها فاصله دارند.
بد آموزی رفتاری، ترویج مباح بودن رابطه پسر و دختر، بد دهانی و بد لحنی در گفتار، بی هدفی در زندگی، ترویج فرهنگ اسرافی گری و اشرافی گری، سرگرمیهای بی مورد و برگزاری مسابقات پوچ و بی هدف برای گرفتن یک جایزه اندک، مشکلات جسمی مثل خستگی زیاد، کوتاه شدن زمان خواب، ضعیف شدن جسم انسان و تبلیغ الگوهای نامناسب از آسیب های دیگر تلویزیون می باشد که متأسفانه مردم ما از آن رنج می برند.