نصیر احمد نویدی عضو انجمن ګهیځ
در مرحله ی کنونی، نیازی شدید به ایجاد رسانه های بدیل در کشور دیده می شود.
جوزف نای استاد پوهنتون هاروارد امریکا اولین کسی بود که واژه ی “نیروی نرم” را به مفهوم توانایی جذب و ادغام افراد، بدون استخدام قوه بکار برد. آهسته، آهسته این اصطلاح در قضایای اجتماعی و سیاسی کاربرد وسیع پیدا کرد، چنانچه امروزه هر نوع تأثیر گذاری روی اذهان عامه و تغییر افکار از طریق پیام رسانی و تبلیغات را به نام نیروی نرم یاد می نمایند. ازینکه رسانه ها چون؛ رادیو، تلویزیون، انترنت و غیره قوی ترین ابزار پیام رسانی دنیای معاصر می باشند، به همین خاطر هم رسانه ها به عنوان مؤثر ترین بخش نیروی نرم شناخته می شوند.
در قرن بیستم که رسانه ها به سرعت در حال نمو و تکامل بودند، به علت تأثیر روز افزون آن بر جوامع، عنوان قوه چهارم را (بعد از قوای سه گانه: اجرائیه، مقننه و قضائیه) از خود کرد. و اما به خاطر نقش پیش تازی که رسانه ها در قرن بیست از خود کرده اند، مبالغه نخواهد بود اگر آنرا در مقام اول قرار دهیم؛ زیرا که حتی قوای سه گانۀ دیگر تا زمانی همکاری رسانه ها را کسب نكنند، نمی توانند راه موفقیت را بپیمايند و مشروعیت شان در اذهان زیر سؤال باقی می ماند. عکس قضیه نیز صدق می کند، به این معنی که اگر رسانه ها علیه فرد، گروه و یا دولتی قرار گرفتند و علیه آن تبلیغات مسلسل نمودند، مشروعیت آنها در اذهان عامه، خود بخود زیر سؤال قرار می گیرد ولو که شخص یا جهت مذکور در اوج قدرت و کامیابی قرار داشته باشد. به همین خاطر دولت ها، شبکه های استخباراتی و سازمان های بین المللی در دنیای امروز بیشتر از هر چیز دیگر روی رسانه ها حساب نموده و درين مورد سرمایه گذاری می نمایند.
تأثیر و نفوذ رسانه ها بر جوامع بحدی ژرف و گسترده است، که حتی به آسانی می توانند اکاذیب را حقایق نشان دهند و حقایق را دروغ ثابت نمایند. قضایای بی ارزش را بسیار با ارزش جلوه دهند و مسائل مهم را بی اهمیت بسازند. قضایای کوچک را بزرگ بسازند و بزرگ را کوچک جلوه دهند. چنانچه می بینیم، قهرمان یک رسانه، خائن رسانه ی دیگر است و خدمتگار یک رسانه، دزد رسانه ی دیگر می باشد.
به خاطر همین تأثیر جادویی نیروی نرم رسانه یی است که اگر در دست افراد امین قرار داشته و خوب استخدام شوند از نقش سازنده ای در ساختار رأی عامه برخوردار بوده، ملتها را به طرف خیر و سعادت رهنمون می گرداند، در تربیت فکری، عاطفی و سلوکی فرد نقش مثبت بازی نموده قوت فرد را طوری در خدمت منافع جمعی قرار می دهد که حقوق فرد نیز محفوظ بماند. همچنان رسانه ها در برقراری امنیت در جامعه، ملت سازی و تقویه دولت ها از نقش کلیدی ای برخوردار می باشند.
و اما اگر رسانه ها در دست افراد غیر امین قرار گيرد سبب ایجاد بی توازنی و اختلال در فرد گردیده و جامعه را به طرف نا امنی، فساد و شعله ور ساختن آتش تفرقه و نفاق می کشاند.
طی یک و نیم دهه گذشته ده ها چینل تلویزونی در مرکز و ولایات کشور در کنار صدها رادیوی موج کوتاه و اف ام نشرات می نمایند و تقریباً همه افغانستان را تحت پوشش خود قرار داده اند که به ذات خود یک دست آورد بزرگ می باشد، اما متأسفانه در طول مدت گذشته نقش رسانه های ما به خاطر عدم همخوانی با ارزشهای ملی اسلامی و عدم تطابق با نیاز های درونی جامعه، همواره مورد انتقاد بوده اند و بجز از چند رسانه با هدف و نسبتاً ملی که آنهم متأسفانه از لحاظ کیفیت مشکل دارند، بیشتر رسانه ها به ارزشهای دینی و وطنی پابند نبوده، ابتذال و بی هدفی بر نشرات شان حاکم است. رسانه های ما در کنار خدمت بزرگی که انجام می دهند، متأسفانه در نقاط منفی ای نیز با فیصدی متفاوت باهم شریک اند:
- رسانه های ما به وحدت ملی پابند نبوده اختلافات قومی، سمتی، زبانی و مذهبی را به شکل دوامدار دامن می زنند.
- بعضی رسانه ها در قضایای سیاسی بیشتر نقش مبلغ و توجیه کننده سیاست های معینی را بازی می نمایند تا ایفای نقش تخصصی و رسانیدن حقایق به مردم.
- بیشتر رسانه ها در نقل حوادث به شکل گزینشی عمل نموده مطابق سلیقه ی خود بعضی حوادث را بسيار مهم و تعدادی دیگر را غیر مهم می سازند و یا هم قصداً از نظر می اندازند.
- تمرکز روی جنگ و نا امنی در بخش خبری و ندادن اهمیت به اخبار مربوط به صلح و سازندگی، همچنان پرداختن به مسائل کم اهمیت و کوچک و عدم توجه به دردها و مشکلات اساسی ملت.
عده ای از رسانه های ما بجای پرورش عقل و رشد معنویات انسان ها، بیشتر می کوشند تا شهوت ها و غرایز را به حرکت در آورده جوانان را به طرف سنت شکنی و لاابالی گری سوق دهند.
تولید داخلی خاصتاً در مجال فلم و سریال، متوقف بوده و بیشتر رسانه ها با نشر تولیدات بیرونی امنیت اجتماعی ما را به چالش کشیده و باعث تشویق جرائم گردیده اند.
رسانه های ما به نشر موسیقی و برنامه های تفریحی وقت های زیادی اختصاص می دهند در حالیکه برای برنامه های تعلیمی و آموزنده و پروگرام های تعمیری و سازنده وقت کمتری داده می شود .
متأسفانه اسلام هراسی (Islamophobia) و نشان دادن چهره زشت از افراد و نهاد های منسوب به حوزه ی دین، شغل شاغل جمعی از رسانه های ما می باشد.
عوامل فوق در کنار اسبابی دیگر باعث گردیده است که نیروی رسانه ای کشور به عوض اینکه در این برهه ای حساس از تاریخ کشور در جهت آبادانی و عمران مادی و معنوی افغانستان بکار برده شود، بر خلاف در بیشتر موارد در جهت تخریب ارزشها، دوری مردم از همدیگر و بدتر شدن وضع امنیتی کشور بکار گرفته می شود.
در شرایط حساس کنونی که از یک طرف توطئه های بیرونی بر ضد ملت ما به اوج خود رسیده و از طرف دیگر جنگ و نا امنی در کنار فقر و بیکاری زندگی مردم ما را تلخ ساخته است، رسانه های ما باید نقش اساسی ای در جهت نجات کشور به عهده گیرند. رسانه های ما باید بیهودگی و ابتذال را کنار گذاشته از راه نشر فضیلت و ارزشها و تشویق نسل جوان کشور به تعلیم و سازندگی، آینده مملکت را تضمین نمایند.
همچنان در مرحله کنونی به خاطر استفاده ی مؤثر از نیروی نرم رسانه یی، نیازی شدید به ایجاد رسانه های بدیل دیده می شود. رسانه هاییکه با حفظ تخصص کاری و معیار بلند، پابند ارزشها بوده و بدائلی مناسب در تمام عرصه های رسانه یی تقدیم بدارد. رسانه هاییکه هدف آن بدست آوردن پول و توجیه سیاست های این و آن نباشد، بلکه پخش حقیقت و نیکویی، کار به خاطر وحدت ملی، تحقق صلح در کشور و آرامی مردم افغانستان اهداف اصلی آنرا تشکیل دهد. امیدواریم اهل تخصص در میدان رسانه یی و صاحبان مال و سرمایه در کشور، به کار در ین عرصه به عنوان یک ضرورت ملی، توجه جدی مبذول دارند.